تا به حال پیش آمده که لباسی بپوشید که در مورد پارچه آن اطلاعاتی نداشته باشید، مثلا اگر کسی درباره طرح و نقش آن و یا جنس و بافت پارچه از شما بپرسد چقدر آگاهی دارید یا اصلا برای خودتان جالب نیست که بدانید خطوطی که بر این پارچه نقشی انداخته از کجا شروع شده، چه داستانی داشته و بر چه اساسی شکل گرفته است. تاریخچه لباس چهارخانه را در این مقاله بخوانید.
ممکن است در تصور اغلب ما طرح چهارخانه یا شطرنجی نقش سادهای از ترکیب خطوط عمودی و افقی در مقیاسهای متفاوت است، در حالی که این طرح به ظاهر ساده به ریشه عمیقی در فرهنگ کشورهایی همچون اسکاتلند و آمریکا برمیگردد و از لباسهای محبوب طرفداران خرده فرهنگ پانک است.
به طور دقیق، پارچهای که حالا با اسم شطرنجی میشناسیم ابتدا تارتان نامیده میشد. تارتان از بندهای تابیده شدهای در زاویهای راست بافته میشد در حالی که شطرنجی درواقع به لباسهای پشمی سنگینی گفته میشد که چنین طرحی داشتند. اسکاتلندیها آن را به عنوان پتو یا شالی بر روی شانهها استفاده میکردند. تا زمانی که تارتان به آن سوی دریاها صادر شد و آن موقع بود که در دنیای جدید تارتان و شطرنجی را یکی دانستند و مترادف هم قرار گرفتند.
تاریخ این پارچه بسیار طولانیتر از چیزی است که ما فکر میکنیم، در مومیایی ارومچی، باستان شناس الیزابت ویلند باربر توصیف میکند که جسد مرد چرچن که از دخمههایی در کوههای آسیا کشف شده در منسوجاتی با طرحی آشنا پیچیده شده بود، بالاپوشی از پارچهای با بافت جناغی و شلواری از تارتان که میتوان قدمت آن را به قرن هشتم قبل از میلاد نسبت داد.
پارچه چهارخانهای که ما میشناسیم در سال 1700 در اسکاتلند به وجود آمده است. جدا از مکان جغرافیایی بافندگان، رنگ و موادی که در دسترس آنها بوده در نوع پارچه شطرنجی بسیار تاثیر گذاشته است. حتی پارچه شطرنجی اسکاتلندی را سلطنتی و سیاسی هم کردهاند، براساس طرح و رنگ و نخی که هر خانواده سلطنتی برای تارتاناش استفاده میکرده آن طرح تنها متعلق به همان خانواده می بوده و مردم عادی حق استفاده و بافت آن مدل خاص را نداشتهاند.
ممنوعیت تارتان در انگلستان
سالها بعد تارتان از پارچه سلطنتی خانوادههای ثروتمند به سمبلی برای لباس نیروهای نظامی تبدیل شد، فرقه شورشیان علیه حکومت انگلستان، در زمان راهپیمایی اعتراضی اسکاتلندیها در 1745 دسته کوهستانی سلطنتی دیدبانهایی مشکی پوشیده بودند که به هیچ خانواده سلطنی یا قبیلهای وابستگی و ارتباط نداشت.
دسته کوهستانی اسکاتلند سرکوب شد و قانون حاکم بر انگلیس حکمی برای ممنوعیت لباس تارتان بخصوص برای نیروهای نظامی تصویب کرد. البته این قانون در نهایت لغو شد و حالا تارتان لباس ملی اسکاتلند محسوب میشود. رنگ قرمز این پارچه از بقیه معروفتر و محبوبتر است و ترکیب قرمز و سبز متعلق به خانواده سلطنتی بوده که پانک استایلها در اعتراض به حکومت بیشتر همین رنگ را میپوشند.
سفر چهارخانه به امریکا
مهاجران اسکاتلندی که در اواخر قرن 18 به آمریکا میرفتند کمک بسیار بزرگی در محبوبیت پارچه شطرنجی در میان مردم آمریکا کردند اما یک اسکاتلندی به طور خاص نقش ویژهای داشته است.
ژاک مک کلاسکی معتقد بود که یکی از نوادگان افسانه راب روی مک گریگور است، شخصیتی که درواقع ورژن اسکاتلندی رابین هود محسوب میشود. او از بریویل با هدف پیدا کردن کار به کانادا سفر کرد. با محلیها شروع به مبادله و خرید پشم کرد و به بافتن پتوهای اسکاتلندی به رنگ قرمز و مشکی که رنگ تارتان قبیله خانوادگیاش بود مشغول شد و این همان پارچه چهارخانهای است که حالا با نام بوفالو میشناسیم.
داستان دیگری هم در رقابت با این قصه وجود دارد که منشا افسانه طرح شطرنجی را پنسیلوانیا میداند. در 1830 وولریچ ولن میلز یکی از قدیمیترین تهیهکنندگان لباس بیرون در ایلات متحده بود. در همان زمان صنعت چوب بری رونق داشت پس او به اردوگاه چوببرها رفت تا بتواند لباسهایش را به آنها بفروشد. در 1850 وولریچ طرح شطرنجی بوفالو را تهیه کرد و براساس قوانین شرکت طراح این نقش نمادی از بوفالو را برای محصولاتش برگزید و آنقدر موفقیت آمیز بود که حالا پس از سالها همین اسم روی آن مانده است.
ماجرای اصلی پارچه شطرنجی
قبل از قرن بیستم، طرح چهارخانه به انجمنهای بسیاری متعلق بود که در اسکاتلند نماد یک فرهنگ تحت ستم سلطنت بود اما در آمریکا این نقش پارچه برای لباس پیشگامان و یا چوببرها بود.
اما برای اینکه استفاده این پارچه در میان مردم معمولی آمریکا رایج شود نیاز به کمک فردی به نام ویلیام بی لاگهد بود. یک داستان سنتی درمورد مردی به نام پل بانیان وجود داشت که هیزمشکنی افسانهای بود. داستانهای بلند بانیان برای اولین بار توسط لاگهد به صورت نوشته و عکس توصیف و منتشر شده بود، لاگهد در آن تصاویر بانیان را با جین آبی، چکمه قهوهای و پیراهن فلانل شطرنجی قرمز و مشکی به تصویر کشیده بود.
با تولید و رواج پیراهنهای چهارخانه پندلتون میلز در 1924 جریان شطرنجی ادامه پیدا کرد. این پیراهنها ابتدا به عنوان لباسهایی ورزشی استفاده میشد اما پس از مدتی آنقدر محبوب شد که یک گروه موسیقی کالیفرنیایی نسبتا محبوب خودشان را پندلتونها نامیدند که البته بعدها به پسران ساحل معروف شدند.
از بعد از جنگ تا پانک و تا امروز
در اوخر دهه 1940 برای اولین بار برای لباس زنان هم مورد استفاده قرار گرفت، زمانی که پندلتون پیراهنهایی برای زنان طراحی کرد. بعد از آن شطرنجی به همه جا رسید و علاوه بر پشم در انواع پارچهها بافته و تولید شد، دیگر تنها در لباس از این طرح استفاده نمیشد، کیف، کفش و حتی لوازمی غیر از ملزومات پوشیدنی همچون، روکش صندلی ماشین، لوازم منزل و کاغذ دیواری هم در طرح های متفاوت شطرنجی تولید شد. شاید بتوان این رونق و گسترش پارچه چهارخانه را مدیون جنبش پانک دانست، طرفداران این جنبش هر چهارخانهای هم نمیپوشیدند بلکه نقش مخصوص خانواده سلطنتی را انتخاب کردند تا به نوعی اعتراض خود را نسبت به سیاستهای غلط حکومت ابراز نمایند.
در مد قدمت هر طرح و نقشی بسیار مهم است اما در مورد پارچه شطرنجی این همواره به صورت یک معما باقی میماند. بسیار جالب است که پس از 3000 سال این طرح همچنان محبوب و پر کاربرد در انواع لباس و اکسسوری است و بد نیست بدانید که برای این طرح به ظاهر ساده و پرماجرا روز مشخصی تعیین شده و در تقویم میلادی اولین جمعه اکتبر را روز شطرنجی مینامند.
مطالب مرتبط:
دیدگاه شما
خیلی مطلب کامل و خوبی بود ، پیراهن چهارخونه برای آقایون فوق العادس!
مرسی من این مقاله تون خوندم واقعا مقاله های خوبی دارید
https://chibepoosham.com/how-to-wear-plaids/
مناومدمخریدکنمچطوریبایدخریداینترنتیکرد