در دنیای امروز مد و استایل، مرز میان خلاقیت و بیسلیقگی بهقدری باریک شده که گاهی یک استایل جسورانه میتواند همزمان هم تحسین و هم انتقاد زیادی را به خود جلب کند. اخیراً یکی از بلاگرهای فضای مجازی با انتشار تصویری از یک تیپ خاص و بسیار غیرمتعارف در دانشگاه، موجی از واکنشها را در میان کاربران اینستاگرامی و البته فعالان حوزه فشن ایجاد کرده است.
این استایل که به وضوح با هدف ترکیب المانهای سنتی با آیتمهای مدرن طراحی شده، نمونهای بحثبرانگیز از تلاش برای ساخت یک ترند جدید است که در عمل چندان موفق ظاهر نشده و بیشتر بهعنوان یک نمونهی ناموفق از ترکیب سبکها تلقی شده است.
در این استایل، ستایش احمدی از یک روسری سنتی ترکمنی با طرح گلگلی شلوغ استفاده کرده که حالوهوای بومی و فولکلور دارد. این آیتم سنتی در کنار یک تیشرت سفید باکسی و آزاد قرار گرفته که در نگاه اول تضادی بیش از حد بین سبکها به وجود آورده است. از آنجایی که روسری گلگلی معمولاً با استایلهایی با زمینهی فرهنگی یا سنتی هماهنگ میشود، ترکیب آن با تیشرت مدرن و سادهای مانند باکسی سفید باعث شده ساختار استایل از همان ابتدا ناموزون به نظر برسد.
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. این بلاگر با پوشیدن شلوار جین واید به رنگ قهوهای و قرار دادن یک دامن جین آبیرنگ با چاک بلند روی آن، عملاً مرزهای ساختار لباسهای کاربردی را در هم شکسته است. نه تنها این دو آیتم با یکدیگر از لحاظ رنگی هماهنگ نیستند، بلکه در لایهبندی نیز باعث شلوغی و بینظمی بیش از حد شدهاند. بسیاری از تحلیلگران حوزه مد این ترکیب را نمونهای از «تلاش بیش از حد برای متفاوت بودن» نامیدهاند که در نهایت بهجای ایجاد ترندی تازه، تنها تصویری نامتوازن ارائه داده است.
بخش قابل توجه دیگر این استایل، استفادهی اغراقآمیز از اکسسوریهای بزرگ و حجیم مانند بنگلهای درشت و انگشترهایی با سنگهای بزرگ بود. این اکسسوریها که معمولاً در استایلهای بوهو یا جشنهای محلی بهکار میروند، در کنار آیتمهای جین و تیشرت، جلوهای شلخته و بدون هدف پیدا کردهاند. استفادهی همزمان از چند اکسسوری بزرگ باعث شده صورت بلاگر نیز از تمرکز خارج شود و هیچ نقطهی کانونی مشخصی در استایل دیده نشود.
کاربران شبکههای اجتماعی بهشدت به این استایل واکنش نشان دادند و آن را در فضای طنز بازنشر کردند. از جمله کامنتهای پربازدید میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
«فکر کنم این استایل رو توی تاریکی انتخاب کرده.»
«استایل ترکمنی-هیپی-شهری-دهه نودی؟! بالاخره کدومش؟»
این نظرات، بازتابی از واکنش منفی کاربران به استایلی بود که بهجای الهامبخشی، بیشتر باعث سردرگمی و شوخی شده بود.
در مجموع، این نمونه نشان میدهد که مرز میان «جسارت در استایل» و «افراط در تلفیق» بسیار باریک است. اگرچه نیت بلاگر ساختن یک استایل ترندی و خاص بود، اما نبود هماهنگی میان آیتمها، استفادهی ناهماهنگ از رنگها و ترکیب بیهدف سبکهای مختلف، باعث شد نتیجه نهایی نه یک اثر هنری، بلکه مثالی از بیسلیقگی در لایهبندی و انتخاب لباس باشد. این اتفاق بار دیگر ثابت کرد که در دنیای مد، خلاقیت بدون انسجام و هدف مشخص میتواند نتیجهای کاملاً برعکس آنچه انتظار میرود، به همراه داشته باشد.
دیدگاه شما