خانه ارواح کمدی جدید سینماهای ایران است و ظاهرا توانسته نگاه برخی از مخاطبان را به خود جلب کند. این اثر که سالها در توقیف بوده، مانند بیشتر توقیفیهای سالهای اخیر، نه حاوی نکته جذابی است و نه اصلاً ارزش زیر سوالرفتن داشته است. کمدی با همان فرمول همیشگی دهههای اخیر، یعنی حضور پژمان جمشیدی و تیم ثابتی از چهرههای آشنا مانند نازنین بیاتی ساخته شده است. استایل بازیگران هم با تِم همیشگی این کمدیها که بخشی از آن نوستالژیبازی است، طراحی شده و حرف خاصی برای گفتن ندارد. در ادامه، نگاهی دقیقتر به مقوله طراحی لباس در این فیلم خواهیم داشت.

نوستالژی، نوستالژی، نوستالژی؛ خسته نشدید؟!

دورهای بود که نوستالژیبازی با دهه شصت و پنجاه برای مخاطبان بامزه بهنظر میرسید. اما آنقدر از این سوژه سواستفاده شد که دیگر حالا، واقعاً بهسراغ این موضوع رفتن، مشمئزکننده بهنظر میرسد. استفاده از استایلهای خانگی بهسبک قدیم، یعنی پیژامههای گشاد و عرقگیرهای گشاد و یقهباز یا استایل مو و ریشی که برای مردان در نظر گرفته میشوند، همگی تکراری و دیگر بیمزه از آب درمیآیند. خانه ارواح هم خلاقیت خاصی در تیپسازی و استفاده از استایل در مسیر تعریف بهتر تیپ و استایل بازیگران نداشته است و اگر نمک ذاتی بعضی از بازیگران بهمیان نبود، واقعاً حرفی برای گفتن نداشت. تکراریشدن بعضی از طرحهای لباس و استایلها در سینمای کمدی ایرانی واقعا خستهکننده شده است. بهنظر میرسد که کمکم از طیف مخاطبان این آثار هم کم شده و دیگر، همه طالب قصههای تازه و داستانهای بامزه جدید هستند.
استایل کلیشهای یک چهره همیشه در صحنه

پژمان جمشیدی که با یک سنجاق به هر اثر کمدی ۱۰ سال اخیر چسبیده، در خانه ارواح هم لباسها و استایلی بهشدت تکراری دارد. او با محاسن و کلیشههای پوششی مانند پیراهن روی شلوار که دیگر به تعریف شخصیتهایی خاص از تاریخ ایران تبدیل شدهاند، در این فیلم هم دیده میشود. او قطرهای از خلاقیت اولیه خود بعد از حضور در نخستین آثار تصویری را بهنمایش نمیگذارد و استایلی تکراری دارد که به فرورفتن در باتلاق تکرارش بیشتر هم کمک میکند. کاظم سیاحی با کت جین و شلوارهای مردانه گشاد از آن دوران در بخشهایی از فیلم دیده میشود. این سبک از پوشش هم تکراری و فاقد خلاقیت است. فقط نکته جذاب اینجاست که کتهای جین در تمام دوران تاریخ و در هر بخش از مدوفشن، همیشه پرطرفدارند و حتی میتوانند تیپ یک کاراکتر بیمزه اثری آبکی را هم اصیلتر کنند. داشتن یک کد جین برای همه ضروری است، شما چه فکر میکنید؟ اگر این ایده برایتان جدید است، حتماً یکبار یک کت جین را امتحان کنید تا از جادوی عجیب و غریب جالب آن باخبر شوید.
باید خندید یا چه؟

نازنین بیاتی تیپ و استایلی مشابه زنان در همان سالهای بعد از جنگ و درون آن دارد. پارچههایی از جنسهایی غیرمتنوع، رنگهای کدر و روسریهای بزرگی که بیدقت روی سر مینشینند. مهمترین نکتهای که در استایلکردن آن دوره مورد توجه بود، ستکردن رنگها با هم بود. برخلاف این روزها، کسی از تضاد و کنتراست در انتخاب رنگهای تیپ خودش بهره نمیبرد. همه شیکپوشی را در ستکردن تمام رنگهای بخشهای مختلف تیپ خود میدانستند. مثلا در تصویر بالا هم تیپ نازنین بیاتی از همین شاخصه پیروی میکند. او که با یک گریم متفاوت ظاهر شده، کمی نمکین است و توانسته گلیم خود را در بازی بیرون بکشد، اما همچنان تا رسیدن به یک بازی فاخر و دسته اول کمدی فرسنگها فاصله دارد. گریمی که توی ذوق میزند و اصلا حرفهای اجرا نشده، یکی از بدترین بخشهای طراحی ظاهری یک کاراکتر میتواند باشد. متاسفانه نازنین بیاتی هم اسیر چنین چیزی در خانه ارواح شده است. او با مدل موهای تابداری که از فرق باز شدهاند، چهرهای کمیک و سربههوا هم پیدا کرده است. از دیگر شاخصههای استایل آن دوران که در استایل او هم بازتاب داده شده، میتوان به آستینهای پفدار و کلی چین و حجم در دامن و لباسها اشاره کرد. این سبک از آستینها و لباسهای حجیم که بسیار بیشتر از حد لازم برای اندام یک فرد معمولی پارچه میبرد، شاخصههای کلیدی دهه شصت و پنجاه است. استایلهای آن دوران اگرچه حجیم و پرچین و شکن بودند، اما همچنان در دسته سبک و سیاق ماکسیمال هم قرار نمیگرفتند و بیشتر طرح و مدلی مخصوص به خود بودند.
پوشش زنان

با توجه به زمانی که فیلم در آن میگذرد و بخشی از آن به دوران جنگ میپردازد، بدیهی است که بعضی از شخصیتها با حالوهوای آن دوران دیده شوند. حجاب در تمام این سالها بخش پررنگی از پوشش زنان ایرانی بوده، اما در آن دوران استفاده از مقنعه یکی از شاخصههای اصلی پوشش بود. بسیاری از زنان محجبه مقنعه را آن هم از نوع مدلدار و چانهدار به روسری ترجیح میدادند. در تصویر بالا هم ستاره پسیانی را با چنین پوششی مشاهده میکنید. او در این فیلم با چندین تیپ ظاهر میشود که از نقاط نسبی قوت آن است. عینکهای بزرگ و کائوچویی هم بخشی از استایل افراد در آن سالها بود که یک ترند تقریبا جهانی بهشمار میرفت. عینک در هر دورانی تغییرات و تنوع لازم را به استایل آدمها میدهد و یکی از جذابترین اکسسوریهایی است که میتوان در طراحی تیپ و شخصیتهای آثار سینمایی به آن پرداخت. معمولاً عینکهای کائوچویی بزرگ در دوران گذشته حکایت از شخصیتی فهیم یا اهل مطالعه یا جدی داشت. البته این سالها دیگر همهچیز فرق کرده و حالا این سبک از عینکها هم نقش پررنگ و مهمی در تیپهای جذاب دنیای فشن دارند.
در آخر
فیلم خانه ارواح یک کمدی بیجان است که آنقدرها حرفی برای گفتن ندارد. استایلها هم کلیشهای انتخاب شدهاند و هرچند در خدمت داستان طراحی شده، اما آنچنان امتیاز زیادی نمیگیرند. بهویژه که با گریمی خامدستانه همراهاند و از اثرگذاریشان بهشدت کم شده است. مثلاً گریم شخصیتهای نازنین بیاتی و کاظم سیاحی اصلاً واقعگرایانه و باکیفیت نیست. هدف آن بوده که اینها کمی بامزهتر از همیشه از کار درآیند، اما تمام این نیات هم به سنگ خورده است. نظر شما چیست؟ به طراحی لباس این اثر از یک تا ده، چه نمرهای میدهید؟ اگر این اثر را تماشا کردهاید، حتما نظرتان را درباره مقوله طراحی لباس و استایل بازیگران با ما درمیان بگذارید.



دیدگاه شما