زندگی گریس کلی خیلی شبیه قصه جوجه اردک زشت است. گریس کلی، هنرپیشه معروف هالیوودی، تازه به شهرت رسیده بود که با شاهزاده موناکو ازدواج کرد. در این مطلب نگاهی به زندگینامه گریس و جواهرات زیبایی که به عنوان هدایای ازدواج دریافت کرد میپردازیم.
گریس کلی در خانوادهای بسیار سختگیر بزرگ شد که رعایت ادب و نزاکت اهمیت بالایی در آن داشت. مادر گریس در جوانی مدلی موفق بود و بعدها به یک مربی ورزشی بدل شد. پدر گریس در کار ساخت و ساز بود و او هم البته ورزشکار بود. در واقع پدر گریس سه بار قهرمان المپیک در رشته قایقرانی شده بود. گریس با همه اعضای خانوادهاش فرق داشت.
او برخلاف دو خواهر و برادرش، خجالتی، کمی بدریخت و تپل بود. به همین خاطر پدر و مادر خوشچهره و خوشاندام گریس واقعاً تصور میکردند دخترشان یک جوجه اردک زشت است و هیچوقت شوهری پیدا نمیکند. امید آنها بیشتر به فرزندان دیگرشان بود. یکی از دوستان خانوادگیشان ظاهر گریس را اینگونه به خاطر می آورد: «گریس همیشه یک دستمالگردن میبست، عینک میزد و یک پلیور تنش بود. هیچ چیز مسحورکنندهای در او وجود نداشت.»
تقریباً در همین زمان بود که نظر آلفرد هیچکاک، کارگردان مشهور به گریس جلب شد و او در سه پروژه هیچکاک حضور پیدا کرد که دو تای آنها یعنی «پنجره پشتی» و «میم را به نشانه مرگ بگیر» را از بهترین کارهای هیچکاک میدانند.
دوران فعالیت سینمایی گریس کلی بسیار کوتاه بود و تنها ۴ سال از ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۶ طول کشید. با این وجود، بنیاد فیلم آمریکا او را در فهرست انتخابی خود از بهترین ستارههای تاریخ سینما قرار داده است. گریس در این فهرست ۵۰ تایی رتبه سیزدهم را دارد.
ملاقات سرنوشتسازی که همه چیز را تغییر داد
گریس با رینیر سوم، شاهزاده موناکو، در جریان یک جشنواره سینمایی در شهر کن فرانسه آشنا شد. قرار بود آنها با هم فوتوشوت (پروژه عکاسی) داشته باشند که به گفته برخی، گریس به خاطر فشردگی برنامههایش سعی داشت از آن طفره رود.
در واقع انگار آن روز همه چیز دست به دست هم داده بود تا این ملاقات صورت نگیرد. هم گریس و هم رینیر به خاطر اعتصابات کارگرها در ترافیک مانده بودند. به همین خاطر گریس دوست نداشت کسی در آن حال و روز او را ببیند و رینیر هم دل و دماغ نداشت. اما وقتی شاهزاده او را دید همه مشکلاتش را از یاد برد.
بعد از آن ملاقات، آنها شروع به رد و بدل کردن نامه با یکدیگر کردند و ۶ ماه بعد شاهزاده به آمریکا رفت تا گریس را از پدر و مادرش خواستگاری کند. او درست پیش از کریسمس از گریس خواستگاری کرد و به او یک حلقه کوچک داد که در نهایت آن را با یک حلقه الماس نشان ۱۰ قیراطی ساخته کارتیه جایگزین کرد و این اولین هدیه از هدایای ازدواج گریس کلی بود.
طبیعتاً وصلت این دو چهره مشهور نقل محافل شد و بسیاری از اطرافیان شاهزاده میخواستند تا جایی که بشود از این اتفاق پولی به جیب بزنند. کشور موناکو در میانه قرن بیستم شهرت امروزش را نداشت. در آن زمان موناکو یک کشور کوچک بود که نه ثروت زیاد و نه محبوبیت زیادی در میان گردشگران داشت. یکی از دوستان نزدیک شاهزاده، میلیاردری به نام ارسطو سقراط اوناسیس، به او گفت که بهترین راه برای جلب توجهها به موناکو ازدواج با کسی مثل مریلین مونرو یا گریس کلی است. پیشبینی او درست بود؛ این وصلت تا چندین دهه برای موناکو شهرت به دنبال آورد. سیل عظیمی از گردشگران روانه موناکو شدند و میلیاردرها در آنجا شروع به خرید ملک کردند. تعجبی ندارد که این شایعه هم میان مردم درگرفت که شاهزاده فقط برای جلب توجهها به موناکو با گریس ازدواج میکند.
پدر و مادر گریس هم از این وصلت استقبال کردند، چون راه را برای ورود آنها به جمع افراد تراز اول جامعه هموار میکرد. در هر حال، آنها وقتی با شاهزاده ملاقات کردند فکر کردند او اهل موروکو (مراکش) است نه موناکو. شاهزاده خانم آینده مجبور شد هم آزمایش باروری دهد و هم یک آزمایش باکرگی غیر رسمی. آزمایش باروری گریس نشان داد او مشکلی برای بچهدار شدن ندارد و البته نتیجه آزمایش باکرگی هم برای آنها واقعاً اهمیت نداشت.
شاهزاده خانم گریس
مراسم ازدواج گریس کلی و رینیر سوم به حق «واقعه قرن» نام گرفت. طبق برخی ارزیابیها، این رویداد که یک هفته تمام به طول انجامید از مراسم عروسی ملکه الیزابت دوم و شاهزاده فیلیپ هم پرهزینهتر بود. طبق سنت دو مراسم برگزار شد: یک عروسی کلیسایی با حضور کشیش و یک عروسی غیر کلیسایی.
عروس خانم با یک کشتی شگفتانگیز خود را به موناکو رساند. وقتی قدم به اسکله گذاشت و با داماد ملاقات کرد بارانی از گلهای میخک قرمز و سفید بر سرشان بارید. این شاید دومین هدیه از هدایای ازدواج گریس کلی بود.مراسم عروسی آنها، بر اساس برخی ارزیابیها، چیزی بین ۴۵ میلیون تا ۵۵ میلیون دلار خرج برداشت که بیشتر آن را شرکت رسانهای مترو گلدوین مایر پرداخت. شرکتی که با گریس همکاری داشت و حق پخش مراسم ازدواج آنها از تلویزیون را در اختیار داشت.
در تزئین لباس عروسی مشهور گریس از مروارید و تور مرغوب براسلز استفاده شده و حتی جلد کتاب دعای عروسی کلیساییاش با مروارید و تور تزئین شده بود. اما عروس خانم خود این همه توجهی که به سویش جلب شده بود را نمیخواست. گریس یکبار اذعان کرده بود گرچه از بازیگری لذت میبرد اما حضور در انظار عمومی را دوست ندارد و از توجه زیاد خبرنگاران خسته شده بود.
گریس در روز عروسی جواهرات زیادی به همراه داشت، اما هیچکدام از جواهرات مادرشوهرش نبود. طبق سنت دربار بایستی عروس در روز مراسم قطعاتی از جواهرات مادرشوهرش را به همراه میداشت، اما گویا گریس و مادرشوهرش روابط خوبی نداشتند و همین امر باعث شد که گریس فقط از جواهرات خودش استفاده کند.
جواهراتی که گریس به عنوان هدایای ازدواج دریافت کرد
دو قطعه جواهر بسیار ارزنده در میان جواهراتی که به عنوان هدایای ازدواج گریس کلی به او داده شده بود، به چشم میخورد که هر دو توسط کارتیه ساخته شده است؛ یکی تاج یاقوت و دیگری گردنبند سه رشته الماس.
تاج یاقوت هدیهای از طرف شرکت اس. بی. ام که یک شرکت توسعه کازینو و تجارت لوکس بود و در سال ۱۸۶۳ به دستور پادشاه موناکو تاسیس شد. این تاج شامل سه گیره الماس قابل جدا شدن با مرکزیت یاقوتهای تراش کابوشن بود که در مجموع حدود ۴۹ قیراط وزن یاقوت قرمز آن بود و این ترکیب به دلیل ترکیب رنگ پرچم موناکو انتخاب شده بود. این سه گیره هم روی تاج قابل استفاده بودند و هم روی گردنبند و هم بصورت گل سینه و یا گل سر. این یکی از زیباترین هدایای ازدواج گریس کلی بود که گریس به آن خیلی علاقه داشت. بعدها یک جفت گوشواره و یک انگشتر یاقوت قرمز نیز به این مجموعه اضافه شد که توسط شاهزاده کارولین دختر بزرگ گریس هم به دفعات استفاده شده است .
گردنبند سهرشته کارتیه که مجموعا حدود ۶۴ قیراط الماس داشته و گردنبند محبوب گریس کلی بوده که همواره در مراسمهای رسمی و غیررسمی بر گردنش دیده شده است و در سال ۲۰۱۹ هم در مراسم ازدواج شارلوت نوه گریس کلی، دختر کارولین، بر گردن عروس بوده است.
دو دستبند مهم دیگر در مجموعه جواهراتی که به هدایای ازدواج گریس تعلق دارند، به چشم میخورد یکی ساخته ونکلیف و دیگری بازهم از آثار کارتیه میباشد.
یک مجموعه جواهر دیگر در هدایای ازدواج گریس کلی وجود دارد که مجموعهای متشکل از یک گردنبند، یک دستبند، یک انگشتر و یک گلسینه بود که توسط شورای ملی موناکو به گریس هدیه داده شد اما این مجموعه بسیار داستانساز شد. چرا که وقتی این شورا این مجموعه را به یک جواهرساز سفارش داد، جواهرساز قیمت آن را حدود ۳۷ میلیون فرانک ارزیابی کرد اما بعد از پرداخت اولین قسط که حدود ۱۲ میلیون فرانک بود شورای ملی به توصیه شخصی گفت که ارزش این مجموعه بیش از ۱۷ م فرانک نیست. اما جواهرساز زیربار نرفت و مدعی شد که بهخاطر این مساله از شخص شاهزاده شکایت خواهد کرد تا جایی که یکی از شبکههای تلویزیونی موناکو هم این گزارش را پخش کرد و این هدیه بیشتر از آنکه باعث خوشایندی رینیر و گریس شود باعث آزردگی خاطر آنها شد و جالبتر آنکه هیچوقت نه توسط گریس و نه دخترانش استفاده نشد. اما گمان میرود که دست نخورده در مجموعه جواهرات سطنتی موناکو به جا مانده باشد.
مجموعه بسیار معروف دیگری در لیست هدایای ازدواج گریس کلی به چشم میخورد که گریس این مجموعه را از همسرش به عنوان هدیه ازدواج گرفته بود. مجموعهای شامل یک جفت گوشواره، یک گرنبند، یک دستبند و یک انگشتر که در همه آنها از مروارید و الماس استفاده شده بود. زیرا گریس علاقه زیادی به مروارید داشته است. این مجموعه ساخت برند ونکلیف اند آرپلز میباشد.
این ازدواج برای گریس بسیار گران تمام شد. از آن لحظه به بعد او تنها نقشی که میتوانست ایفا کند همسر پادشاه بود. چند سال بعد وقتی هیچکاک به گریس پیشنهاد کرد در فیلم جدیدش بازی کند، او سعی کرد این قانون را زیر پا بگذارد. همسرش مخالفتی با این امر نداشت ولی مردم موناکو به شدت مخالف بودند. به همین دلیل گریس دنبالش را نگرفت. او دیگر نمیتوانست به دنیای هنر بازگردد و این برای او یک مصیبت واقعی بود. اما بعد از آن او به احساساتش غلبه کرد و خود را در دل مردم موناکو جا کرد. او زندگی جدیدی را در آنجا آغاز کرد. آلفرد هیچکاک از این اتفاق ابراز خوشحالی کرد. او گفته بود خیلی خوشحال است که گریس چنین نقش خوبی برای خود پیدا کرده است.
قفس طلایی
زندگی مشترک آنها بینقص به نظر میرسید. شاهزاده مرد فوقالعادهای بود. شاهزاده خانم هم که یک ستاره هالیوودی اسکارگرفته و زنی بسیار زیبا بود. اما بعدها مردم پی بردند ازدواج مستحکم گریس و رینیر فقط در ظاهر بینقص بود. گریس شرایط بسیار سختی داشت چون خانه جدیدش نه بهشت، بلکه یک قفس طلایی بود و این قفس طلایی هم شاید یکی دیگر از هدایای ازدواج گریس کلی بود. او نمیتوانست بازیگری را ادامه دهد و در موناکو همه فیلمهایش ممنوع بودند. شاهزاده خانم تصمیم گرفت با آوردن بچه شادی گمشدهاش را پیدا کند. او صاحب سه فرزند شد: کارولین، آلبرت دوم که شاهزاده فعلی موناکو است و استفانی.
گریس ابتدا برای پنهانکردن بارداری اولش از عکاسهای مزاحم، بیشتر اوقات یک کیف برند هرمس نزدیک شکمش نگه میداشت. این کیف بعدها به جزء مهمی در ظاهر گریس تبدیل شد و برند هرمس هم این کیف خود را به افتخار او «کلی» نامگذاری کرد.
اینطور که گفته شده گریس عشق و توجه زیادی به فرزندانش داشت و از قرار معلوم آنها را لوس هم بار آورد. آنها اصلاً به حرف پدر و مادرشان گوش نمیدانند که البته از این جهت شباهت زیادی به جوانی خود گریس داشتند.
با این حال، گریس کلی و همسرش زندگی مشترک بیعیب و نقصی نداشتند. با گذشت زمان معلوم شد آنها تفاوت زیادی با هم دارند. بسیاری از مردم فکر میکردند گریس زن سردی است. این تصویر اما از زمانی از گریس شکل گرفت که او عضو خاندان سلطنتی موناکو شد. پیش از آن او زن بسیار خونگرمی بود. آلفرد هیچکاک او را «آتشفشان پوشیده از برف» خطاب میکرد. رینیر سوم هم مرد بسیار آرامی بود. برنامههایی که گریس ترتیب میداد بیشتر اوقات برای او حوصله سر بر بودند و او سرگرمیهای گریس را تمسخر میکرد. این تصویر زن کامل و بی عیب و نقص برای رینیر هم دشوار بود.
شایعاتی هست که در این دوره گریس دوستی نزدیکی با یک کارگردان استرالیایی به نام رابرت دورنهلم داشت که ۱۸ سال از او کوچک تر بود. اینطور که گفته میشود او در صورت تمایل امکان جدایی از شاهزاده را نداشت چون نمیتوانست فرزندانش را با خود ببرد. گریس در اواخر عمرش آپارتمانی در پاریس و خانهای ییلاقی هم در مناطق کوهستانی موناکو داشت.
سانحه رانندگی
روز ۱۳ سپتامبر ۱۹۸۲ گریس کلی و دخترش استفانی سوار بر ماشین بودند. اینطور که گفته می شود جر و بحثی میان آنها درمی گیرد و گریس سکته مغزی میکند. گریس پشت فرمان بود. به همین خاطر ماشینشان از جاده خارج شد. در این سانحه استفانی جراحات زیادی از جمله شکستگی گردن دید. متأسفانه گریس جانش را از دست داد، گرچه حاذق ترین پزشکان برای نجات جانش تلاش کردند.
مرگ گریس کلی تکان دهنده بود. او فقط ۵۲ سال داشت. کمی بعد از این اتفاق شایعه شد سانحه رانندگی برنامهریزی شده بود، اما هرگز هیچ مدرکی مبنی بر آن پیدا نشد.
میلیونها نفر به سوگ مرگ گریس کلی نشستند و سلبریتیهایی از اروپا و آمریکا برای شرکت در مراسم تشییع پیکرش به موناکو آمدند. شاهزاده موناکو دیگر هرگز ازدواج نکرد. بعد از مرگ گریس، او یک باغ گلهای رز در موناکو بنا کرد که هر کسی میتوانست از آن بازدید کند؛ گریس عاشق گل بود. حالا در این باغ مجسمهای از گریس وجود دارد که با چهار هزار گل رز احاطه شده است.
قصه عشق گریس کلی و رینیر سوم سنگ بنای فیلمهای زیادی بوده چون هنوز هم به یک افسانه میماند، حتی با اینکه این قصه پایان خوشی نداشت.
منبع: نایریکا
دیدگاه شما