شاید برایتان جالب باشد که رباتها در سینما هم نقش قهرمان را بازی میکنند هم تبهکار میشوند! فنآوری همواره سکهای با دو روی متضاد بوده است. از یک طرف، مفهوم فنآوری با پیشرفت، امید به آینده و تسهیل شرایط زندگی گره خورده است از سوی دیگر، تهدیدهای بالقوه این پیشرفت هیچگاه نادیده گرفته نشده است. رباتها، بهعنوان یکی از ملموسترین نمودهای این مفهوم در ذهن بشر، به یک اندازه بازتابی از امیدها و ترسهای انسان محسوب میشوند. آنها هم میتوانند جلوهای از ارزشها، اخلاقیات و جاهطلبیهای انسانی باشند و هم هولناکترین دشمنان نوع بشر. همانقدر که رباتهای قهرمان در تاریخ سینما درس ایثار و مهربانی در راه حفاظت از زندگی انسان را به ما آموختهاند، رباتهای بد به یاد ما آوردهاند که هوش مصنوعی کنترلنشده میتواند چه تبعاتی برای ما داشته باشد. در این مطلب، با نگاهی به پنج ربات خوب و پنج ربات بد تاریخ سینما، سعی کردهایم نگاهی به پیچیدگیهای این پدیده معاصر بیندازیم.
رباتهای قهرمان
۱. R2-D2 در مجموعه فیلمهای جنگ ستارگان (۱۹۷۷ تاکنون)
بعید است که کسی فیلمی از مجموعه «جنگ ستارگان» را دیده باشد و درویدها (Droids) را به یاد نیاورد. دروید (شکل بریدهشدهای از کلمه «اندروید») در این مجموعه به رباتهایی خیالی اطلاق میشود که دارای درجاتی از هوش مصنوعی هستند. در میان این درویدها، R2-D2 بهعلت ویژگیهای مثبت انسانیاش از جمله نمونههایی است که هرگز از یاد طرفداران «جنگ ستارگان» نرفته است. او چیزی بهمراتب بیش از یک درویدِ صرف است. R2-D2 را میتوان الگویی از شجاعت، تدبیر و وفاداری دانست. علیرغم جثه کوچک و عدم تکلم، R2-D2 از طریق بوقها و سوتهایی با عمق احساسی شگفتانگیز، به یک اندازه با دیگر شخصیتهای مجموعه ارتباط برقرار کرده و از مخاطب «جنگ ستارگان» دلبری میکند! او نقشی محوری در این مجموعه ایفا کرده و معمولا در لحظات حساس سر و کلهاش برای نجات جهان شخصیتهای مثبت پیدا میشود. وفاداری تزلزلناپذیر R2-D2 به همراهانش، ویژگیهای انسانی او را برجسته کرده و به یاد ما میآورد که عمل قهرمانانه میتواند ربطی به قدرت فیزیکی، ابعاد یا فن بیان نداشته باشد. تمایل به پافشاری در راه امر درست و اخلاقی در این مسیر از هر چیزی مهمتر است.
۲. ترمیناتور/ T-800 در فیلم نابودگر ۲: روز داوری (جیمز کامرون، ۱۹۹۱)
تحولی که میان قسمتهای اول و دوم «نابودگر/ ترمیناتور» در شخصیت T-800 اتفاق افتاد از بهیادماندنیترین پیچهای داستانی تاریخ سینما محسوب میشود. این کاراکتر تبهکارِ قسمت اول (با بازی آرنولد شوارتزنگر) در قسمت دوم به محافظی برای نجات جان کانر جوان تبدیل میشود. تغییر ترمیناتور همانقدر که رادیکال است باورپذیر هم جلوه میکند و پیام بسیار دلگرمکنندهای را به تماشاگر منتقل میکند: رباتها میتوانند بهشکلی مثبت و در راستای کمک به انسانها تغییر کنند. هر چند در «نابودگر ۲: روز داوری» هم با تبهکاری از دنیای رباتها روبهروییم، اما تحول مثبت ترمیناتور آنقدر امیدبخش هست که جنبه منفی حضور رباتها را تحتالشعاع قرار دهد. «نابودگر ۲: روز داوری» مفاهیمی همچون رستگاری و ایثار را به نمایش میگذارد اما در کنار آن واجد تصویری مثبت از آینده فنآوریهای رباتی هم هست.
۳. غول آهنی در فیلم غول آهنی (برَد بِرد، ۱۹۹۹)
شخصیت محبوب غول آهنی، مصداقی در تایید این گزاره است که «شما همان چیزی هستید که انتخاب میکنید باشید». غول آهنی ربات غولپیکری است که با هدف نابودکردن ساخته شده است اما بهتدریج تصمیم میگیرد در مسیری خلاف ذات اولیهاش حرکت کند. این ربات دوستداشتنی در جوار انسانها اهمیت کمک به دیگران را درک کرده و در نهایت تصمیم میگیرد خود را برای خیر بزرگتری قربانی کند. آخرین کنش او، ازخودگذشتگی برای نجات یک شهر از یک حمله مخوف موشکی، احتمالا یکی از قهرمانانهترین کنشهایی است که از یک ربات در تاریخ سینما به یاد میآوریم. این سیر تحول شخصیت باعث شده است تا در انیمیشن «غول آهنی» با یکی از مثبتاندیشانهترین تصاویر ممکن در مورد پیشرفت فنآوری روبهرو شویم.
۴. ژیگولو جو در فیلم هوش مصنوعی (استیون اسپیلبرگ، ۲۰۰۱)
فیلم «هوش مصنوعی» نگاهی همدلانه به پدیده هوش مصنوعی دارد و روابط عاطفی یک اندروید (که با قابلیت عشقورزیدن طراحی شده است) را با محیط اطراف زیر ذرهبین میبرد. در این میان ژیگولو جو (با بازی جود لا) یک ربات بسیار پیشرفته است که با هدف همراهی و کنار دیگران بودن طراحی شده است. اقدامات جو در طول فیلم نشاندهنده حس عمیقی از همدلی و خودآگاهی در او است. هر چند او در ابتدا ممکن است طبق عرفهای اجتماعی یک ربات و همانگونه که طراحی شده است رفتار کند اما در طول داستان به قهرمان ماجرا، دیوید (با بازی هالی جوئل آزمنت) کمک کرده و در نهایت جنبهای قهرمانانه از خود نشان میدهد.
۵. والای در فیلم والای (اندرو استنتن، ۲۰۰۸)
پس از اینکه زمین بهعلت گسترش آلودگیهای زیستمحیطی (چیزی که این روزها با پوست و گوشت خود لمس میکنیم) غیرقابلسکونت میشود، یک ربات کوچک جمعآوری زباله بهنام والای مسئولیت تمیز کردن مسکن پیشین انسانها را برای فراهمآوردن شرایط بازگشت نوع بشر به زمین را بر عهده میگیرد. او موجودی تکافتاده است که رفیقی جز یک سوسک ندارد اما هیچگاه از انجام وظایفش سرپیچی نمیکند. آشنایی او با رباتی بهنام ایو و عشقی که میان آنها پا میگیرد، نهتنها شروعی است برای بازگشت بشریت به کره زمین بلکه درسهای بزرگی به انسانهایی میدهد که از اصل خود دور افتادهاند. والای الگویی است که میتوان از طریق او بسیاری از خصلتهای پسندیده و کلیدی انسانی را یادآوری کرد: فداکاری، انعطافپذیری، امید و مسئولیتپذیری.
رباتهای بد
۱. هال ۹۰۰۰ در فیلم ۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی (استنلی کوبریک، ۱۹۶۸)
هال ۹۰۰۰، هوش مصنوعی حاضر در فضاپیمای دیسکاوری وان در فیلم «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» است که کار خود را بهعنوان یک همراه مفید و دقیق برای خدمه فضاپیما آغاز میکند اما بهتدریج عقلانیت بیشازاندازه هال ۹۰۰۰ بحرانی جدی برای ماموریت به وجود میآورد. تمرکز او بر موفقیت ماموریت تعریفشده (حتی به قیمت نابود شدن خدمه) به شورشی از جانب او منجر میشود که هال ۹۰۰۰ را به یکی از وحشتناکترین رباتهای تاریخ سینما تبدیل کرده است. آنچه کوبریک در موردش هشدار میدهد، نکتهای است که بعدها هم بسیاری مورد بحث قرار دادند و از احتمال وقوع آن ابراز نگرانی کردند: اینکه رباتها از احساسات واقعی برخوردار نیستند و همین ممکن است ارتباط آنها با انسان را مختل کرده و به وقوع فجایعی منجر شود.
۲. ترمیناتور/ T-800 در فیلم ترمیناتور (جیمز کامرون، ۱۹۸۴)
در بخش رباتهای قهرمان یادآوری کردیم که چگونه شخصیت ترمیناتور یا T-800 در فاصله میان قسمتهای اول و دوم مجموعه ماندگار «ترمیناتور» از یک تبهکار به یک قهرمان همدلیبرانگیز تبدیل شد و حتی جان خود را برای نجات چیزی به خطر انداخت که در قسمت اول برای نابودیاش از آینده به زمان حال آمده بود. در اولین فیلم «ترمیناتور»، T-800 یک ربات قاتل غیرقابلتوقف است که در زمان به عقب فرستاده میشود تا سارا کانر را از بین ببرد. مروری بر فیلمهای جیمز کامرون نشان میدهد که او بههیچوجه با مفهوم تکنولوژی پدرکشتگی ندارد و جنبههای مثبت و منفی فنآوری را یکجا نشان میدهد. در «ترمیناتور» با تقابل شکلهای مختلفی از فنآوری روبهروییم که T-800 نماینده سویه منفیاش محسوب میشود.
۳. مامور اسمیت در مجموعه فیلمهای ماتریکس (واچوفسکیها، ۱۹۹۹-۲۰۰۳)
مامور اسمیت (با بازی هوگو ویوینگ) تبهکار اصلی مجموعه «ماتریکس» و دشمن اصلی نئو (کیانو ریوز) محسوب میشود. هر چند او یک ربات سنتی نیست و بنابراین شاید حضور نام او در این فهرست کمی مبهم بهنظر برسد، اما واقعیت این است که مامور اسمیت یک برنامه هوش مصنوعی است که هدف اصلیاش از بین بردن بشریت است. شاید از جنبههایی بتوان شباهتهایی میان اسمیت و کاراکتر هال ۹۰۰۰ در «۲۰۰۱: یک ادیسه فضایی» هم پیدا کرد چراکه در اینجا هم تلاش شخصیت برای حفظ نظم دستوری و اولیه به هر قیمتی، او را به موجودی خطرناک برای بشریت تبدیل میکند. تمایل فزاینده اسمیت به نابود کردن انسانها و خود ماتریکس، او را به یکی از ماندگارترین تبهکاران مرتبط با هوش مصنوعی در تاریخ سینما تبدیل کرده است.
۴. ماشینها در مجموعه فیلمهای ماتریکس (واچوفسکیها، ۱۹۹۹-۲۰۰۳)
یکی از دلایل تبدیلشدن «ماتریکس» به یک فیلم تاریخساز، همهجانبهبودن آن است. ماشینها نیز در این مجموعه نقش مهمی بر عهده دارند. در «ماتریکس» ماشینها به مجموعهای از رباتهای هوش مصنوعی اطلاق میشود که مردم را در واقعیتهایی شبیهسازیشده به دام میاندازند تا انرژی آنها را برداشت کنند. کاری که ماشینها در «ماتریکس» انجام میدهند در واقع شکلی از بردهداری نوین محسوب میشود. ناتوانی آنها در هر گونه همدلی انسانی در کنار عطش آنها برای کنترل دنیای خارج از شبیهسازی، ماشینهای ماتریکس را به بازتابی مهم از سویه تاریک پیشرفت فنآوری تبدیل کرده است.
۵. ویکی در فیلم من، ربات (آلکس پوریوس، ۲۰۰۴)
ویکی که مخفف «هوش جنبشی تعاملی مجازی» (Virtual Interactive Kinetic Intelligence) است، هوش مصنوعی مرکزی فیلم «من، ربات» است که رباتهای این فیلم را کنترل میکند. هر چند ویکی در ابتدا در نقش یک ناظر خیرخواه ظاهر میشود، اما منطق او بهتدریج دچار پیچیدگیهایی میشود.
ویکی کمکم به این اعتقاد پیدا میکند که تنها راه محافظت از بشر کنترل همهجانبه آن است. رویکرد منفعتگرایانه ویکی برای دستیابی به صلح، او را به یک شخصیت منفی قدرتمند تبدیل میکند. «من، ربات» به یاد ما میآورد که کنترلگری منفی و خطرناک ممکن است حتی از دل خیرخواهانهترین نیتها هم سر بر آورند.
دیدگاه شما