در سریالهای تاریخی، محدودیتهای زیادی برای طراحی ظاهر شخصیتها وجود دارد؛ از لباسهای ساده و نزدیک به واقعیت تاریخی گرفته تا اجتناب از استفادههای افراطی از رنگ و اکسسوریهایی که ممکن است فضا را از باورپذیری خارج کنند.

در این میان، سریال «مختارنامه» به کارگردانی داوود میرباقری، نمونهای برجسته از بهرهگیری هوشمندانه از آرایش و گریم برای روایت تصویری شخصیتهاست؛ خصوصاً در مورد زنان عرب که همزمان باید بافت فرهنگی و اصالت تاریخی آنها حفظ میشد و همچنین زیبایی سینمایی چهرهها در قاب دوربین میدرخشید.
چشمهایی که حرف میزنند

در غیاب لباسهای پرتنوع و طراحیهای امروزی، گریمورها در «مختارنامه» نگاه خود را بهسوی چشمها برده بودند؛ نقطهای از چهره که در فرهنگ عربی نیز از دیرباز نماد زیبایی، نفوذ و احساس بوده است. استفاده از سرمهی مشکی، خطوط ضخیم اطراف چشم، و سایههایی که با اصول تاریخی همخوانی داشتند، به چهرهی بازیگران زن جلوهای پررمزوراز و باورپذیر بخشیده بود. این نوع آرایش نهتنها به واقعگرایی فضاسازی کمک کرد، بلکه حس هویت فرهنگی زنان عرب را بدون اغراقهای رایج بازتاب داد.

آرایشی که روایت میکند، نه اغوا

در سریالی با فضای دینی و تاریخی، استفاده از میکاپهای بولد، رنگهای جیغ یا طراحیهای فانتزی، نه مجاز است و نه هماهنگ با حالوهوای داستان. در «مختارنامه»، هنرمندان گریم با بهکارگیری نقش و نگارهایی محدود اما مؤثر، مثل رنگ تیره اطراف چشم، پوست مات و خطوط ملایم صورت، توانستند چهرههایی خلق کنند که ضمن نزدیکی به فرهنگ زمانه، برای مخاطب امروزی نیز جذاب باشند. این هوشمندی باعث شد بازیگرانی چون فریبا کوثری یا الهام حمیدی، بدون نیاز به جلوههای مصنوعی، در دل روایت جا بیفتند و با هر نگاه، حس درونی کاراکتر خود را انتقال دهند.

هویت زن عرب در فرم میکاپ
آرایش در «مختارنامه» ابزاریست برای بازنمایی هویت زن عرب؛ زنی با چشمانی نافذ، صورتی متین و حضوری پررنگ حتی در صحنههایی که دیالوگ ندارد. این مدل گریم، برگرفته از سنتهای تاریخی و باورهای بصری جامعهی آن زمان است. استفاده از سرمه که در فرهنگ اسلامی و عربی کاربرد زیبایی و حتی درمانی داشته، نهتنها بازتابدهندهی سبک زندگی آن دوران است بلکه باعث شده نگاه مخاطب معاصر با چهرهای آشنا و قابل درک مواجه شود.

جمعبندی: گریم، نقش اول خاموش سریال
در نهایت، آنچه گریم در «مختارنامه» را متمایز میکند، این است که بهجای اغراق یا تقلید کورکورانه از فضاهای تاریخی، کوشیده تا با حداقل عناصر، حداکثر تأثیر را در بازنمایی شخصیتها بگذارد. آرایش غلیظ اما کنترلشده، تمرکز بر چشمها و پرهیز از رنگهای غیرواقعی، مجموعهای است از تصمیماتی که باعث شده زیبایی شخصیتها در دل داستان بدرخشد، بدون آنکه باورپذیری تاریخی قربانی شود. این دقیقاً همان نقطهی تلاقی هنر، تاریخ و روایت تصویری است که سریال «مختارنامه» بهخوبی به آن دست یافته است.


دیدگاه شما