باز هم المپیک شروع شده است و داستان همیشگی لباسهای کاروان و اعضای تیمهای ورزشیمان بحثبرانگیز شده است. این گلایهها انگار هیچوقت به جایی نمیرسند. تجربههای خندهدار سالهای گذشته و آن همه حواشی و جنجال، هیچ درسی برای متولیان این عرصه بههمراه نداشته است. امسال دوباره، اشتباهات فاحشی در طراحی لباسها صورت گرفته است و اگر اندام موزون و تیپ خوب ورزشکارانمان بهمیان نبود، اوضاع از این هم بدتر میشد. در ادامه، نگاهی به لباسهای المپیکی ایرانیها خواهیم داشت. خودتان را برای تماشای تصاویری دلخراش از نقطه نظر دنیای مدوفشن برای رویداد مهمی چون المپیک آماده کنید.
بیسلیقگی و ناتوانی یا سهلانگاری و بیاعتنایی؟
با وجود حجم وسیعی از انتخابها، حضور تعداد پرشماری طراح خبره در داخل و خارج از کشور، طراحی لباسی که در نهایت سادگی، بسیار نازیبا جلوه میکند، چه دلیلی دارد. احتمالاً یا پای کجسلیقگی و بهکارگیری نیروهای نامناسب به میان است یا شاید آنقدرها که باید و شاید به چنین مقولهای اهمیت داده نمیشود. نگاهی به کشورهای دیگر نشان میدهد که روی این موضوع، ساعتها کار کردهاند و برای ابراز و ارائه تیمشان در یکی از مهمترین رویدادهای ورزشی دنیا، ارزش زیادی قائل شدهاند. این وضعیت در سالهای پیش هم در ایران در جریان بوده است. در سالهایی از بعد از جنگ که اصلا مقولهای موسوم به مدوفشن در کشور جریان نداشت و اگر نگاهی به تیم های آن دور بیاندازید، متوجه میشوید که حتی در برخی دورهها با پوشش چادر سیاه در رژه حاضر شدهاند.
لباس بانوان؛ بیدقت و ظرافت و عنصری از وطن
ایران پهناور پر از عناصر هویتی جذاب است. این کشور طبیعت ندارد که دارد، شعر و موسیقی و هنر ندارد که دارد. ویژگیهای شاخص اقلیمی و تاریخی ندارد که دارد. پس چرا طراحان این دوره احساس کردهاند که با برهوتی معنایی از نشانهها طرف هستیم و از هیچیک از عناصر تابنده فرهنگی و هویتیمان استفاده نکردهاند؟ شاید احساس کردهاند که نیازی به یادآوری چنین چیزهایی در بزرگترین رویداد جهان برای ابراز فرهنگ، هنر، توانمندی و البته ورزش نیست. المپیک همان اتفاق جذابی است که میتواند فرهنگها را کنار هم بنشاند و پیوند انسانهایی از سرزمینهای مختلف را بیشتر کند. دستکم میتواند عرصهای برای عرض اندام کشورها باشد تا با بهرهمندی از ظرفیتهای این اتفاق به دستاوردهای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی برسند. لباس بانوان ایرانی در المپیک سفیدرنگ است؛ هیچ نماد و نشانهای ندارد و دوخت و مدلشم هم اصلاً قابل بحث نیست.
لباس آقایان؛ در کمال سادگی و بیهویتبودن
ترکیب لباس آقایان هم دستکمی از بانوان ندارد. اما دستکم ترکیب نهاییاش میتواند روی تن و اندام ورزشکاران خوب جلوه کند. این انتخاب هم در حالی که هزار و یک عنصر برای بهرخ کشیدن اصالت ایرانی موجود است، نهایت بیسلیقگی یا سهل انگاری در طراحی را نشان میدهد. در سالهای پیش لااقل بازی با رنگها و پرچم کمی در عرصه طراحی دولتی نمود داشت، اما حالا با نوعی یخزدگی خالص و بیرقیب در همهچیز روبهرو شدهایم.
سالهای قبل و درسهای بیحاصل آن
در سالها و دورههای پیش هم چنین بلوایی درباره طراحی لباس المپیک به پا شده بود. اگر آن لباسهای نارنجی و آبی بددوخت را یادتان باشد، حتما میدانید که از چه صحبت میکنیم و ماجرا از چه قرار بود. در آن دوره، کامرون زیگزال که یکی از برندهای لوکس و مطرح کشور است، پا به میان گذاشت و با طراحی لباسهایی فاخرتر، تاحد زیادی آبروی کاروان ورزشی ایران را خرید. اما انگار امسال، هیچ نجاتدهندهای هم در کار نبوده است. در تصویر بالا، نمونهای از طراحیهای کامران بختیاری از برند کامرون زیگزال را مشاهده میکنید. البته نگاهی به کار طراحان پرآوازه ایرانی در نقاط مختلف جهان نشان میدهد که حتی امکان طراحیهای بسیار بهتر از این هم وجود داشته و دارد، اما ظاهراً کسی بهدنبال دریافت خروجی حرفهای و چشمنواز در این مساله نیست.
کشورهای دیگر و لباسهایی جذاب و خیرهکننده
در مقایسه لباسهای ایران با سایر کشورهای شرکتکننده، متوجه میشویم که فاصلهمان در این عرصه از آنها خیلی زیادتر از اینها است. کشورهایی که روز و روزگاری چیزی جز بدنامی برایمان نداشتند، این روزها با برندینگ حرفهای در عرصههای مختلف، مشغول فتح موفقیتهایی تازه و کاربردی برای کشور و مردمانشان هستند. برای مثال، لباسهای تیم مغولستان در این روزها، بسیار توجه همه را به خود جلب کرده است. لباسهای این کاروان با الهام از عناصر اصیل و هویتی سرزمینشان طراحی شده است و از نظر اجرا و دوخت هم کمنظیر و جالبتوجه است.
حضور حرفهایها در طراحی لباس المپیک کشورهای دیگر
طراحی و اجرای دوخت لباسهای کشورهای مختلف از جمله آمریکا بهدست برندهای مطرحی بوده که در زمینه مدوفشن در دنیا پرچمدار هستند. رالف لورن که از مهمترین و مشهورترین برندهای دنیا است، در طراحی لباس ورزشکاران آمریکایی حضور داشته است. این برند معروف که حتما تیشرتها و پیراهنهایش با آن لوگوی معروف مرد اسبسوار را دیدهاید، با الهام از پرچم کشور و کنار هم گذاشتن بافتها و ترکیبات جذاب، توانسته یکی از بهترین طراحیهای این دوره را به خود اختصاص بدهد. واقعیت این است که کشورهای مختلفی که موفق ظاهر شدهاند از این فرصت ناب بهنفع دریافت مزایای بیشتر استفاده کردهاند. کشورهایی مانند اسپانیا و خود فرانسه که میزبان بازیها است هم در زمینه طراحی قابل قبول بودهاند. المپیک زمینهای برای گفتن از خود و ایجاد ارتباطات است. یکی از اهرمهایی که به گویاشدن زبان ملل در مسیر ابراز وجود کمک میکند هم المانهایی بصری مانند لباس است. ایرانیها امسال، مانند بسیاری از سالهای دیگر در این زمینه الکن ظاهر شدهاند و فرصت بینظیری را برای گفتن از خود و تمدن ایرانیاسلامیشان از دست دادهاند. این لباس ساده که برای ورزشکاران طراحی شده، شباهت بینظیری به لباس پرسنل بیمارستانها دارد و دستکم در اجرا و انتخاب پارچه هم مناسب نیست.
در آخر
ایرانیها با دنیایی فرصت و توانمندی نتوانستهاند، آنطور که لایق مردم و ورزشکاارانشان است، در این عرصه ظاهر شوند. پرچم ایران، هویت ایرانی و اسلامی کشور و تاریخی که در گوشههای مختلفش، نقاط افتخارآمیز فراوانی دیده میشود، بیمصرف رها شدهاند. امیدواریم روزی برسد که لباس کاروان تیم ایران به تصویر نخست تمام رسانههای جهان بدل شود و همه از زیبایی و معنایش انگشتبهدهان بمانند.
دیدگاه شما