مفهوم اغواگری در سینمای ایران با دنیا تفاوت زیادی دارد. محدودیتهای موجود در سناریو و البته استایل مانع از آن میشود که چنین چیزی بهدرستی و منطبق با واقعیت در فیلمهای ایرانی به تصویر کشیده شود. زنان اغواگر سینمای ایران پرتعداد نیستند؛ بهعبارت دقیقتر، دنیای تصویر وطنی چهرهها و کاراکترهایی با این شمایل و ویژگی کمتر به خود دیده است. با ورود به دهه ۹۰ شمسی هم که بیشتر آثار با الهام از ساختههای اصغر فرهادی تولید میشدند، داستانهای تکراری پرشمار شدند و خبری از تولید شخصیتهای خاص و به ویژه زنانی با ویژگیهای جالبتوجه ظاهری و رفتاری نبود. این روزها، دوربین سینمای ایران بیشتر روی سوژههایی چرخیده که چهرههایی معمولیاند یا روایتگر داستان افرادی از اقشار پایین جامعه است. قصد تحلیل نداریم اما بهزعم نگارنده این خطوط، هرچه که هست، در حال حاضر اوضاع کاراکترهای سینمای ایران خوب نیست. در این مقاله، نگاهی به زنان اغواگر سینمای ایران در دهه ۹۰ میاندازیم و پوشش و استایلشان را بررسی میکنیم.
لعیا زنگنه در «قاتل اهلی»
فیلم قاتل اهلی از آخرین ساختههای مسعود کیمیایی است. او که بيتردید یکی از بزرگترین چهرههای سینمای ایران است، در سالهای اخیر همچنان فیلم میسازد و حرفهای مهمی هم میزند اما انگار اثر شرایط مختلف اجتماعی و سیاسی مانع از آن میشود که به درخشش سالهای دور خود برسد. در اینکه کیمیایی استاد مسلم به تصویرکشیدن صحنههای به یادماندنی است، هیچ تردیدی وجود ندارد. قاتل اهلی هم چنین صحنههایی دارد اما نه به شور و شمار روزهای اوج استاد. لعیا زنگنه در این فیلم نقش محبوب شخصیت اصلی یعنی پرویز پرستویی را بازی میکند. هرچند که او را در سکانسی محو و نامشخص میبینیم و حضوری اغواگرانه ندارد اما در هر حال، از معدود چهرههای سینمای ایران است که در قالب معشوق کاراکتر اصلی به تصویر کشیده میشود. زنگنه با آن طؤمانینه و عشوههای چهره و صدا گزینه مناسبی برای خلق شخصیتی اغواگرانه است. هرچند که از حضور و ویژگیهایش آنچنان که باید در سینما و تلویزیون ایران استفاده نکردهاند. زنگنه در این اثر با استایلی مشابه زنان سنتی با رنگ و لعابی کلیشهای حاضر شد. در هر حال، صحبت از کاراکتر ممنوعهای است که معمولا به وضوح از آن صحبت نمیشود. قاتل اهلی دچار مسائل مختلفی در بحث تدوین بوده و ظاهرا دو نسخه از آن وجود دارد. شاید کوتاهشدن نقش لعیا زنگنه هم ریشه در همین موضوع داشته و اگر بنا بود که نسخه دیگری را ببینیم، احتمالا تواناییمان در بررسی استایل او هم بیشتر میشد.
میترا حجار در «من همسرش هستم»
میترا حجار از زنان جذاب سینمای ایران است. حتی با گذر سالها از اوج جوانیاش هم میتواند نقشهای کمتر از سن خود را بازی کند. حجار با صدای خوب، قامت جذاب و چهرهای استخوانی در شمار بازیگران مناسب برای ایفای نقش زنان اغواگر است. بااینحال از ظرفیتهای او هم مانند لعیا زنگنه بهطور کامل استفاده نشده است. در فیلم من همسرش هستم، حجار نقش منشی دندانپزشک خیانتکاری را بازی میکند که به خیال خامش، همسرش را بیقیل و قال به حاشیه رانده اما اینطور نیست؛ نباید هوش زنانه را دستکم گرفت. حجار با لباسهایی سادهتر از همسر دندانپزشک در فیلم ظاهر میشود. در واقع، آنقدر سیمای اغواگرانه ندارد اما در بافت فیلم میگنجد و مناسب است.
هانیه توسلی در «هفتماهگی»
توسلی تجربه بازی در چند نقش اغواگرانه را دارد. سیمای مناسب او برای چنین نقشی باعث میشود که راه موفقیت را با سرعت در این زمینه طی کند. هانیه توسلی در هفتماهگی نقش دوست خیانتکاری را بازی میکند که مخفیانه با همسر دوستش در رابطه است. او در این فیلم با آرایش و موهای زیاد و لباسهایی در رنگ روشن دیده میشود و سعی شده که به نسبت سایر زنان فیلم جذابتر دیده شود. باز هم همان محرومیتهای تصویری کار دست فیلم دادهاند و باعث شدهاند که طراحی لباس آنچنان خلاقانهای برای او صورت نگیرد. بااینحال، همان تفاوت و تمایزی که میان پوشش با جزئیات او و زنان دیگر فیلم دیده میشود، راه را برای تعریف شخصیت اغواگرانهاش باز میگذارد. البته این نگاه نخنما که مردان در پی ظاهر ساده همسران خود به دنبال خیانت میدوند و نوعی توجیه در آثار سینمایی ایران همیشه وجود داشته که بسیار هم اشتباه است و زنستیزانه. در هر حال، مجموعهای از عوامل محدودیتزا مانع از آن میشوند که زن اغواگر بهدرستی در تصویرهای وطنی به نمایش دربیاید.
هانیه توسلی در «زندگی خصوصی»
زندگی خصوصی از جمله فیلمهای ایرانی با موضوعی بسیار حساس است. این اثر شخصیتهای سیاسی را نشانه گرفته و در تلاش است که به مقوله روابط خارج از عرف نگاهی داشته باشد. توسلی در این فیلم هم نقش زنی را بازی میکند که وارد زندگی مردی متأهل میشود. اما این مرد یک فرد عادی نیست و چهرهای سیاسی است. توسلی در زندگی خصوصی با ظاهری آراسته ظاهر میشود. او لباسهای متنوع به تن میکند، آرایش دارد و تلاش برای اغواگر جلوهدادن آن باز هم منطبق با واقعیت نیست. توسلی آراسته است و در مقایسه با همسر اصلی فرهاد اصلانی که او هم زن زیبایی است، استایلی بهروزتر دارد و حجاب را به اندازه او رعایت نمیکند. در اینجا هم با محدودیتهای تصویری روبهرو هستیم. بااینحال، این فیلم با ورود به خط قرمزها تاحد زیادی تابوشکنی کرده بود.
در آخر
نگاه به پوشش زنان اغواگر در سینمای ایران کار سادهای نیست؛ بهویژه در دهه ۹۰ که تنوع کاراکترهای سینما کم شده بود و همه از کلیشههایی میگفتند که قشر خاصی از جامعه را زیر نظر میگرفت. در این مقاله نگاهی به اغواگری در دهه ۹۰ داشتیم و تلاش کردیم که شخصیتهای موجود را مرور و استایلشان را بررسی کنیم. محدودیتهایی در تصویرسازی شخصیتها در ایران وجود دارد که امکان تنوع و وضوح در طراحی لباس را سلب میکند. در هر حال، این افراد با عناصری پوششی تعریف شدهاند. برای مثال، گاهی آراستهتر از زنان دیگر فیلم ظاهر میشوند و گاهی هم آرایش غلیظتری دارند. تمایز بخشیدن به پوشش کاراکتر زن اغواگر نسبت به افراد دیگر حاضر در صحنه از جمله اقداماتی است که در فیلمهای ایرانی در دهه ۹۰ صورت گرفته است. نظرتان درباره این شخصیتها چیست؟ کدامیک از این فیلمها را دیده بودید؟
دیدگاه شما